تبعیت از ولایت فقیه، تنها راه وصول به سعادت در عصر غیبت است مهم‌ترین آرمان غدیر، حکومت صالحان و شایستگان است رونمایی از پرتره جدید نقاش جنجالی تولیت آستان قدس: کسی را انتخاب کنیم که به مواضع امامین انقلاب نزدیک باشد «غدیر» شناسنامه و هویت شیعه است | گفت‌و‌گوی شهرآرانیوز با سه کارشناس مسائل دینی درباره معارف عید غدیر شروع مهمانی کیلومتری غدیر تا ساعاتی دیگر در تهران (۵ تیر ۱۴۰۳) تصاویر زیبا از اهتزار پرچم غدیر در آسمان نجف اشرف فراخوان چهارمین جشنواره رسانه‌ای امام رضا (ع) منتشر شد + جزئیات تجلی معنویت در ورزش موجب تسری ارزش‌ها در جامعه است درباره میرزا احمد آشتیانی| واله‌ای در وادی دلدادگی علی (ع)، نامزدی از سوی خدا ولایت امیرالمؤمنین (ع) شرط ورود به بهشت است غدیر یعنی خدا ما را رها نکرده است | بررسی فلسفه و عظمت غدیر در گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین بهشتی عیدا... الاکبر بزرگ‌ترین عید خدا وصیت نامه شهید آیت الله آل هاشم منتشر شد | می دانم شهید می شوم مشارکت ۶۰۰ مکبر نوجوان و جوان در نماز‌های جماعت حرم مطهر رضوی بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست | اعمال و آداب جشن روز عید غدیر
سرخط خبرها

صدای خوش عاقبت به‌خیری| درباره مرحوم حاج رضا انصاریان در سالروز درگذشتش

  • کد خبر: ۲۳۳۱۶۳
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۶
صدای خوش عاقبت به‌خیری| درباره مرحوم حاج رضا انصاریان در سالروز درگذشتش
یادی از حاج رضا انصاریان در سالروز درگذشتش، که تا همیشه با نوای صلوات خاصه امام رضا (ع) در یاد‌ها ماندگار شد.

هروقت، هرکجا، ذکر مصیبتی نفس‌گیر می‌شود، درست همان لحظاتی که اشک‌ها، حریف درک ماوقع نمی‌شوند، آن نقطه از روضه که دلت می‌خواهد به حبل‌المتینی چنگ بیندازی، ذاکر مجلس زمزمه می‌کند: «حسین، آرام جانم/ حسین، روح و روانم» و بعد آهسته آهسته قلبت در سینه آرام می‌گیرد. انگار دستی از غیب در آغوشت گرفته باشد.

آن مداحی که اول بار این ذکر بی‌اختیار بر لب‌هایش جاری شد، خودش در استیصال روضه، بی‌تاب شده بود. کربلا بود. یک جوان ترک‌زبان شیرین‌بیان آمد دوزانو از سر ادب نشست کنار حاج رضا، گفت همیشه آرزو داشته چند خطی در کنارش ذکر مصیبت کند. لحن حزین جوان در هوای خاک‌آلود و خون‌بار کربلا، نفس‌های حاج رضا را به‌شماره می‌اندازد. می‌خواهد شعرش را برایش ترجمه کند، اما زمین، زمین ترجمه نیست. از طاقت او خارج است. 

پس لاجرم به قصد آرام کردن قلب خود و دیگران آرام آرام زمزمه می‌کند: «حسین، آرام جانم/ حسین، روح و روانم.». بعدتر هم در یک زیارت عرفه‌ای در صحن امام خمینی (ره) آن را به لب آورد و بعد رفته رفته بر سر زبان دیگر ذاکران افتاد. قلب و روح حاج رضا جوری با دستگاه امام رضا (ع) و اهل بیت گره خورده بود که هر آنچه به دلش می‌افتاد و بر زبانش جاری می‌شد، خیل عظیمی از دلدادگان اهل بیت را با خود همراه می‌کرد. حاج رضا، ذاکر اشعار متین و فخیم و شایسته اهل بیت بود. 

شعر در دستگاه مدح او، احترام داشت. حرمت واژه‌ها را در محضر ائمه نگه می‌داشت. زبان به مدح که باز می‌کرد، هوا از عطر چای عراقی و زعفران خراسانی پر می‌شد: «اى حرمت قبله حاجات ما/ یاد تو تسبیح و مناجات ما/ تاج شهیدان همه عالمى/ دست على، ماه بنى‌هاشمى...». لحن و کلام و سوز دل حاج رضا هیچ قرابتی با سبک‌های غریب این روز‌ها نداشت. شور مصیبت‌خوانی‌اش با شعور و معرفت دستگاه اهل بیت همراه بود. 

به دلش اقتدا می‌کرد و به دل‌ها می‌نشست. خودش می‌گفت: مرثیه‌های حضرت زینب (س) و علی‌اصغر (ع) را هیچ‌گاه به پایان نمی‌برم، آن‌قدر این ذکر مصیبت برایم سنگین است که همیشه آن را نیمه رها کرده و ذکر مداحی را ختم می‌کنم، اما یک بار، یک شب در احوالی که هیچ دست خودش نبود، صلوات خاصه امام رضا (ع) را در شب‌های ماه مبارک رمضان در حرم مطهر رضوی ضبط کرد که ماحصل عمری نوکری در دستگاه ثامن‌الحجج بود. هیچ‌وقت درست به خاطر نیاورد آن صلوات خاصه‌ای که بار‌ها در موقعیت‌ها و مکان‌های مختلف به گوش می‌رسد و زیر و بم آوایش را همگی حفظیم، در کدام شب ماه رمضان شکل گرفت. 

فقط می‌دانست حال خوشی داشت. نسیم ملایم نگاه امام رئوف را حس می‌کرد و مزد دلدادگی‌اش را به قیمتی‌ترین شکل، دریافت کرد. روزی که حکم خادمی اش در حرم مطهر امام رضا (ع) آمد، میلاد سیدالشهدا (ع) بود. روزی هم که در خاک مقدس حرم رضوی آرام گرفت، میلاد امام حسین (ع) بود. ۲۲ خرداد سال ۱۳۹۲. پیکرش از مهدیه مشهد جوری به سوی حرم روانه می‌شد که گویی از ترمه‌پیچ مزین به نام علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) نوا می‌رسید: «من نه خود می‌روم، او مرا می‌کِشد...».

 به صحن حرم که رسیدند، ذکر صلوات خاصه این بار در حالی در فضا پیچیده بود که صاحب صدا، یحتمل دست به سینه رو به گنبد ایستاده بود و پا به پای جمعیت سیاه‌پوش دل‌سوخته، عرض ادب می‌کرد. بعد پیکرش منتقل شد به طبقه زیرین صحن آزادی و به سفارش تولیت حرم، پایین پای حضرت رضا (ع) آرام گرفت. جسمی که خاموش شد و صدایی که حالا ابتدای جاودانگی‌اش بود. حالا به‌وضوح می‌شد حکمت تعبیر استخاره‌اش را به تماشا نشست. استخاره‌ای که میانه‌های دهه‌۵۰ گرفت تا از قم به مشهد مهاجرت کند. در دل روز‌هایی که مبارزه با رژیم ستمشاهی، اقامت در قم را برایش ناممکن کرده بود. رفت محضر یکی از علما.

استخاره می‌گفت: «این شهری که شما می‌خواهید بروید، بیشتر از ۱۰ روز از شما پذیرایی می‌کنند و خیلی در آنجا موفق خواهید بود، به شرط آنکه چند سالی صبر کنید، چون دو سه سالی، رنج زیادی را باید تحمل کنید...» آن رنج چندسال نخست غریبی، به عاقبت‌به‌خیری سال‌های میان‌سالی‌اش می‌ارزید. او حالا همسایه همیشگی مردی است که همه جوانی‌اش را وقف منقبتش کرده بود و امروز هرکجا کسی دست به سینه رو به خراسان می‌ایستد، صدای حاج رضا، بی‌اراده در سرش می‌پیچد و سلام می‌دهد.

از خوانسار تا خراسان

حاج رضا انصاریان در خوانسار متولد شد و در سن پنج‌سالگی به‌همراه خانواده به قم رفت. سال ۱۳۵۴ در جریان مبارزات سیاسی انقلاب اسلامی، زمانی که تحت تعقیب نیرو‌های شاهنشاهی قرار گرفت، ناگزیر به ترک قم شد و مشهد را برای ادامه زندگی انتخاب کرد. با ورود به مشهد مدتی به شغل معلمی و بعدتر کار در حجره‌های قماش‌فروشی مشغول شد. 

در این میان، مداحی را نیز از کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر با محافل کوچک روضه خانگی آغاز کرد و رفته رفته به سبب خلوص نیت و سوز دل و نوای دل‌نشین خود به یکی از خوش‌نام‌ترین مداحان مشهد و ایران تبدیل شد. صلوات خاصه او، از جمله نوا‌هایی است که او را در حافظه شنیداری ایرانیان ماندگار کرد. او سرانجام ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ در سن پنجاه و نه سالگی درگذشت و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->